معنی خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن, معنی خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد پ دانستن، رنجاندن، ازردن, معنی osتiabj، tcsmbiabj، fd kdg fmbj، fdxاc fmbj، fb , bاjsتj، cj[اjbj، اxcbj, معنی اصطلاح خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن, معادل خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن, خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن چی میشه؟, خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن یعنی چی؟, خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن synonym, خستهشدن، فرسودهشدن، بی میل بودن، بیزار بودن، بد , دانستن، رنجاندن، ازردن definition,